Sunday, August 5, 2007

افتر اِ لانگ تایم!

مثلن شعر سرودم!

اصلن نمی دونم شعر میشه حسابش کرد یا نه.اما خودم خوشم اومد.اگه دوست داشتین نظر بدین :دسته گل:

پدرم می گوید
ای تو، ای دخترکم
زندگی بس زیباست
گر چه از این دنیا
سهم ما یک رویاست
پدرم می گوید
زندگی غمگین است
بار این رنج عظیم
روی این قلب نحیف
بس گران، سنگین است
پدرم می گوید
دخترم در دنیا
بهر هر چیز بجنگ
حق به تو دادنی نیست
پس بیارش تو به چنگ
آن زمانی که به من
گفتی ای دلبرکم
سهم من، عشق تو نیست
رفتی و در این من،
اثری از دل نیست
پدرم می پرسد
چه شده دختر من؟
نکند با آن یار
حال، گشتی دشمن؟
به پدر من گفتم
آنکه عشق خود را
می فروشد به همه
یار نیست آن پدرم
می شود وی هرزه!