Tuesday, September 4, 2007

قشنگه.شد امضای می

Odio mi alma
pero es mejor que ninguna alma

odie el mundo cada día
Morir cada segundo

Odio mi soledad
pero la soledad es mejor que muchos de amigos sin corazón

______________

از روح و احساسات ام متنفر ام
اما این، بهتر از اونه که هیچ احساسی نداشته باشم

هر روزه از جهان متنفربودن
و هر ثانیه مُردن...

از تنهایی ام متنفر ام
اما تنهایی، از داشتن تعداد زیادی دوست، ولی بدون قلب، بهتر است

...

متن قشنگی ئه.یادم نمیاد کجا خونده بودم
کسی ادامه ی متن رو دید، حتمن کامنت بذاره.کلی هم پیشاپیش ممنان و ایناها
/



امروز هم دانشگاه نرفتم.کلن 3 جلسه مجاز ام که غیبت کنم.اما تا الان رسیده به 7 تا :دی

خلاصه اینکه اگر بار گران بودیم ورفتیممممم :اشک و گریه و آه و فغان:

تازه شم بدی ئه این درس اینه که استادش خانوم ئه.

بین خودمون باشه
اما استادای آقا کلن مهربونن

بجز چند تا بزغاله اسب آبی که در چند ترم اخیر به تور ام خورده
بقیه نسبتن زیاد عقده ای بازی در نمیارن
هر چند
کلن از این دانشگاه در پیت چه توقعی میشه داشت؟

ماشالاه اطلاعات استادا در حد بوندس لیگا!!! اما د ریغ که سوال جواب بدن! انگاری میخوان جون بدن! تازه شم فکر کنم بخوان جون بدن یا به شتر فرنچ کیس بدن براشون راحت تره!
تازه شمممممم!!!!

ما که ازشون اطلاعاتی ندیدیم
همه شون فقط میگن ما ال ایم ما بل ایم
ما آسمون سولاخ می کنیم،
ما درخت گره می زنیم
اما وقتی ازشون سوال می پرسی انگار خر مُرده دیده باشن!
خلاصه دق مرگ می کنند آدم را

//

این اوشه هم پدرسوخته ای شده به نوبه ی خودش!

اوممم! اوشه رو که می دونین کی ئه؟:-/ نمی دونین؟:-/
خوب اگه نمی دونین میگم

یک عدد مرغ عشق بسیار لوس می باشه که هم اتاقی ئه بنده است.البته بنده هم اتاقی ئه ایشون هم گویا! آخه همیشه میره روی میز کامپیوتر ام میشینه
امروز کلی کارت و این چیزا روی میز گذاشته بودم
رفتم و اومدم، دیدم تمام کارتها رو انداخته روی زمین آقا!

گفتم دست شما درد نکنه آقا پسر!.همه رو جمع کردم گذاشتم روی میز
بی حیا دوباره جلو چشم خودم!!! توی روز روشن!!! در ملا عام!!! دونه دونه کارتها رو با نوک اش می کشید مینداخت زیر میز!تازه شم ازش فیلم هم گرفتم که بعدن آپ می کنم.کلی فان ئه
باز خوبه اجازه میدن شبها توی اتاقشون بخوابم!!!!! چیششش!!!!!

//

دیگه اینکه اوه اوه.از مسافرت که اومدم سرما خوردم در حد تیم ملی:( سر درد و گلاب به روتون، روم به دیوار، آبریزش بینی ئی گرفتم که نگو

خداییش حالم خوب نیست خوب.چه معنی داره بچه ی سرما خورده پاشه بره مدرسه؟:(:(:(:(
پس فردا اگه توی دانشگاه کسی اومد کنار من نشست، اونوقت من عطسه کردم و یکی از ویروس هام رفت توی چشم اون بنده خدا و اونم سرما خورد، اون وقت سر درد گرفت و تازه چشمهاش هم تار دید!
بعدش از استاد اجازه گرفت و رفت بیرون، اونوقت جلوی پاش رو ندید و ده تا پله رو ندید و از روی پله ها افتاد، تازه شم سطل آشغال جلوی راه می بود و سرش می خورد به سطل آشغال و وقتی با آمبولانس می بردنش بیمارستان آمبولانس تصادف می کرد و بنده ی خدا می مُرد، جواب خلق الله رو خودم یه جوری میدم، چجوری توی روی رئیس دانشگاه نگاه کنم؟ :(
نه خداییش؟:(
ایشالاه تا آخر هفته بهتر نشم، همه اش نرم دانشگاه.می شینم توی خونه کارتون نگاه می کنم و شکلات می خورم
.بهبهبهبه
اگه من بمیرم تک تک شما ها مسئولین :|

:
دی

فعلن