اها یادم نبود انرژی هسته ای حق ماست
مهم نیست بجاش هر چی با شرف تو شهره گداست
مهم نیست که دیه ات داره می رسه قد یک کیلو خیار
غیرت کیلو چنده برو باباتو بیار
وقتی با دوستت تو خیابون قدم می زنی
میگیرنت به جرم فحشا تو بازداشتگاه رگتو می زنی
من عناد با دولت ندارم دولت کیلو چنده
هر چی مرد تو کشورمون بود الان توی بنده
زن هم که از نظر شما دو نوعه
یا چادریی و با حجابه یا ج*ده
خاک بر سرت با این طرز فکرت
نه نمیگم اسمتو می مونه سکرت
میخوای واست بگم از بدبختای دوران
که یا سربه دارن یا نشستن تو زندان
اما ،ولی ، نه راستشو که بخوای
بدبخت من و توییم نه اونها
من و تو دست رو دست گذاشتیم
بیخیال ه حال و گذشته و فردا
میگی من نمیخوام زندون برم
به همین زندگی سگی راضی ام
به من چه که کشورم میره به فنا
مگه ارث بابامه یا قاضی ام
خاک سر سرت با این طرز فکرت
نه نمیگم اسمتو می مونه سکرت
اما یکم چشاتو وا کنی
میبینی جدی ارث بابامونه
کوروش و آرش و بابک و سیاوش
جون گذاشتن که این خاک واست بمونه
خاک بر سرت با اون طرز فکرت
بگم اسمتو یا بمونه سکرت؟؟؟
اینهم شعر جدیدم تقدیم به "دوستان" و "دشمنان" عزیز
استفاده از شعرم هر جا خواستید استفاده کنید آزاد استش
زمانی که می ترسیدم حرفهام رو بزنم گذشت...خسته شدم از اینهمه ادای زندگی رو در آوردن...زندانی بودن فقط این نیست که چهار تا دیوار رو دورت ببینی...زمانی که چهار تا دیوار دور افکارت، زندگیت و همه وجودت حس کنی اون موقعه که واقعن زندانی ای...
موفق بباشید
پ.ن: راستی کامنتها رو از حالت مدیریت در آوردم...دوست عزیزی که دائم فحش میدن بیان فحش بدن مشکلی نیست شخصیتتونو برای می نشون دادید برای بقیه هم نشون بدین! اما ببینم اونقدر عرضه و جرات دارید با اسم واقعی تون کامنت بذارید؟
مهم نیست بجاش هر چی با شرف تو شهره گداست
مهم نیست که دیه ات داره می رسه قد یک کیلو خیار
غیرت کیلو چنده برو باباتو بیار
وقتی با دوستت تو خیابون قدم می زنی
میگیرنت به جرم فحشا تو بازداشتگاه رگتو می زنی
من عناد با دولت ندارم دولت کیلو چنده
هر چی مرد تو کشورمون بود الان توی بنده
زن هم که از نظر شما دو نوعه
یا چادریی و با حجابه یا ج*ده
خاک بر سرت با این طرز فکرت
نه نمیگم اسمتو می مونه سکرت
میخوای واست بگم از بدبختای دوران
که یا سربه دارن یا نشستن تو زندان
اما ،ولی ، نه راستشو که بخوای
بدبخت من و توییم نه اونها
من و تو دست رو دست گذاشتیم
بیخیال ه حال و گذشته و فردا
میگی من نمیخوام زندون برم
به همین زندگی سگی راضی ام
به من چه که کشورم میره به فنا
مگه ارث بابامه یا قاضی ام
خاک سر سرت با این طرز فکرت
نه نمیگم اسمتو می مونه سکرت
اما یکم چشاتو وا کنی
میبینی جدی ارث بابامونه
کوروش و آرش و بابک و سیاوش
جون گذاشتن که این خاک واست بمونه
خاک بر سرت با اون طرز فکرت
بگم اسمتو یا بمونه سکرت؟؟؟
اینهم شعر جدیدم تقدیم به "دوستان" و "دشمنان" عزیز
استفاده از شعرم هر جا خواستید استفاده کنید آزاد استش
زمانی که می ترسیدم حرفهام رو بزنم گذشت...خسته شدم از اینهمه ادای زندگی رو در آوردن...زندانی بودن فقط این نیست که چهار تا دیوار رو دورت ببینی...زمانی که چهار تا دیوار دور افکارت، زندگیت و همه وجودت حس کنی اون موقعه که واقعن زندانی ای...
موفق بباشید
پ.ن: راستی کامنتها رو از حالت مدیریت در آوردم...دوست عزیزی که دائم فحش میدن بیان فحش بدن مشکلی نیست شخصیتتونو برای می نشون دادید برای بقیه هم نشون بدین! اما ببینم اونقدر عرضه و جرات دارید با اسم واقعی تون کامنت بذارید؟