Tuesday, September 2, 2008

اسم ام نداره اصلنم.پیشده :|

سلام خوفین؟^.^
چند روزی بود که نی تونستم مثله جوجه ی انسان آنلاین بشم و به سایت ها سر بزنم، دچار دپرسی هه حاد شده بودم گمونکم
اومدم دیدم بهبهبهبهبهبهبهبهبهبهبه _ این بخاطر میزانه فورانه بهبه ها هستش.ینی یه عالمه بهبه_ چقدر می طفلک ام

یه هالمه هواران تا پیغام خصوصی و ویزیتور مسیج و هواران هزار ایمیل و پست و تاپیک ئه جدی د و وااااااااااااااووووووووو
خلاصه در حاله کوفتانیدنه سره مبارک و طفلک ام به مانیتور بودم و جواب میدادم

بعد که اونها تموم شد گفتم برم یک مقدار به سایتهای دیگه هم سر بزنم و در نهایت هم هی درگیری و اینها
خدا رو شکر که تموم شد این چند روزه...

/


هههههه یه دوست جان توی سی جی یافتم که سوئدی هستش .اسمش ماگنوس ئه.روزه اول اشتباهی بهش گفتم مانگوس بعدش کلی خجالت زده مند شدم بهش.حتمن با خودش فکر کرده بود چه انسانه بی هدبی هستش این آدمیزاده پارسی نسب...
ته ئه خنده است باهاش که می حرفم
امروز می خواستم برم نهار بخورم _ بله تریپ روزه خوری :دی _ بعد گفتم می برم نهار
گیر داد نهار چی داری
گفتم غذای ایرانی ئه چمی دونم به انگلیسی چی میشه
گفت تلفظ فارسیشو بگو.براش نوشتم:

ghorme sabzi

بعد گیر داده بود که چجوری غذایی ئه.نیم ساعت گوگل سرچیدم که یک عکس اشتها بر انگیز از قرمه سبزی پیدا کنم که بفرستم برای این بفهمه قرمه سبزی چیه
جالبیش هم اینجاست که بعضی وقتها حواسم نیست.مثلن بهش میگم پیشده
بعد به غلط کردن میندازه آدمو، نیم ساعت براش باید توضیح بدی که پیشده چیچی هه :دی
واسم جالب بود چه طرز فکری از ما دارن بقیه.میگفت فکر می کرده ما توی جنگ به سر می بریم و چمی دونم کشورمون داغونه و اینها، چند تا عکس از ایران بهش نشون دادم کلی متعجب زده شده بود بنده خدا، یحتمل فکر کرده بود توی اتیوپی زندگی می کنیم ما ...


/

بعنوانه حیوونه خونگی یک عدد جوجه میمون رو نشون کردم
انقدر با نمک بود که نگو
بعد از مشاوره با اساتید و اهل فن و ایناها، همه اتفاق نظر داشتن که قیمتش هم کلی مناسبه
فقط امیدوارم بعده این چند وقت نفروخته باشدش.کلی جونور ابله و نازنازی ای بود
مامانم میگن جک و جونور نیار توی خونه، خودت رو تحمل می کنیم کلی حرفه بچه داریت رو هم باید بکنیم.
اما اینها نمی تونن احساس مادرانه !!!! ای که آدمیزادگان !!! میتونن به جونورزادگان!!! داشته باشن رو بدرک اند
یک عدد دوست دارم کلی رفیقیم و اینها، مثله داداشم می مونه برام
خواست اذیتم کنه گفت اوشه ناز بود می گفتن به کی رفته می گفتی شبیه مامانشه ، جوجه میمان بگیری می خوای بگی شبیه کیه؟
گفتم بچه حلال زاده به داییش میره .
البته امیدوارم به دائیش نره چون دائیش خیلی غرغروئه

/

این علی هم امروز گفتم گلوم درد می کنه گفت آبلیمو بخور
حالا نشستم مثل اسپ لیمو ترش پوست گرفتم خالی خوردم احساس می کنم زبونم تقریبن از جاش کنده شده
بترکی علی :|

دیگه دیگه عرضم به حضور انورتان دیگه دیگه که نمی دونم چند روزه حس و حاله کاری نیست .این مهدی بنده خدا یک عالمه وقته هی میگه کارت ویزیتم چیشد کارت ویزیتم چیشد .فکر کنم آخرش باید ازش عذرخواهی کنم و بگم به جون بچه ام نمی تونم

فوقش فحشم میده دیگه ...بهتر از اینه که طفلکی الاف بمونه


راستی شرمنده بخدا که یاهو نمیام.اما یک مقدار برای خودم درگیری و مشغله درست کردم فکرم درگیر باشه برای خودش
البته علما بر این عقیده اند که اول باید فکری وجود داشته باشه که بخواد مشغول باشه یا مشدیو یا مشخرس یا هرچی...

یک جوک بسیار بسیار خنک هم العان یادم اومد میگم براتون.

دوتا هزارپا همدیگه رو بغل می کنن، زیپ میشن به هم...
همین بود

خوب برم تا آپ ئه بعدی.فکر کنم سری ئه بعد چیزهای بیشتری برای گفتن داشته باشم ...