Thursday, August 21, 2008

مرگ قو

سلام خوبین؟

می خوام امشب و همین العان یک شعره قشنگه قشنگه قشنگ بذارم.مطمئنم خیلی هاتون شنیدین و اونهایی هم که نشنیدن خوششون میاد ^.^


شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور وتنها بمیرد
درآن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزلها بمیرد
گروهی بر آنند کاین مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم ,آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی,آغوش واکن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد


موفق باشین